احکام بیع ونحوه تسلیم ثمن و مبیع .خرید وفروش ونحوه گرفتن پول و کالا
- جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ق.ظ
- ۰ نظر
دربیع مبحث اول دراحکام بیع ماده 338 - بیع
عبارتست از تملک عین به عوض معلوم ماده 339 - پس از توافق بایع و مشتری در مبیع و
قیمت آن عقد به ایجاب و قبول واقع میشود . ممکن است بیع به داد و ستد نیز واقع
گردد . ماده 340 - در ایجاب و قبول الفاظ و عبارات باید صریح در معنی بیع باشد .
ماده 341 - بیع ممکن است مطلق باشد یا مشروط و نیز ممکن است که برای تسلیم تمام یا
قسمتی از مبیع یا برای تادیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود .09127045177
ماده 342
- مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد
یا ذرع یا مساحت یا مشاهده تابع عرف بلد است . ماده 343 - اگر مبیع به شرط مقدار
معین فروخته شود بیع واقع میشود اگرچه هنوز مبیع شمرده نشده یا کیل یا ذرع نشده
باشد . ماده 344 - اگر در عقد بیع شرطی ذکر نشده یا برای تسلیم مبیع یا تادیه قیمت
موعدی معین نگشته باشد بیع قطعی و ثمن حال محسوب است مگر اینکه بر حسب عرف و عادت
محل یا عرف و عادت تجارت در معاملات تجارتی وجود شرطی یا موعدی معهود باشد اگرچه
در قرارداد بیع ذکری نشده باشد . مبحث دوم در طرفین معامله ماده 345 - هریک از
بایع و مشتری باید علاوه بر اهلیت قانونی برای معامله برای تصرف در مبیع یا ثمن را
نیز داشته باشد . ماده 346 - عقد بیع باید مقرون به رضای طرفین باشد و عقد مکره
نافذ نیست . ماده 347 - شخص کور میتواند خرید وفروش نماید مشروط براینکه شخصا" به
طریقی غیر از معاینه یا به وسیله کس دیگر ولو طرف معامله جهل خود را مرتفع نماید .
( مصوب 8/10/1361 ) مبحث سوم - در مبیع ماده 348 - بیع چیزی که خریدوفروش آن
قانوناممنوع است ویاچیزی که مالیت ویامنفعت عقلائی نداردیاچیزی که بایع قدرت
برتسلیم آن نداردباطل است مگراینکه مشتری خودقادربرتسلیم باشد. ماده 349 - بیع مال
وقف صحیح نیست مگردرموردی که بین موقوف علیهم تولیداختلاف شودبه نحوی که بیم سفک
دماءرودیامنجربه خرابی مال موقوفه گرددوهمچنین درمواردی که درمبحث راجع به وقف
مقرراست . ماده 350 - مبیع ممکن است مفروزباشدیامشاع یامقدارمعین بطورکلی ازشیئی
متساوی الاجزاءوهمچنین ممکن است کلی فی الذمه باشد. ماده 351 - درصورتی که مبیع
کلی یعنی صادق برافرادعدیده باشدبیع وقتی صحیح است که مقداروجنس ووصف مبیع
ذکربشود. ماده 352 - بیع فضولی نافذنیست مگربعدازاجازه مالک بطوری که در معاملات
فضولی مذکوراست . ماده 353 - هرگاه چیزی معین بعنوان جنس خاصی فروخته شودودرواقع
از آن جنس نباشدبیع باطل است ونسبت به مابقی مشتری حق فسخ دارد. ماده 354 - ممکن
است بیع ازروی نمونه بعمل آیددراین صورت بایدتمام مبیع مطابق نمونه تسلیم
شودوالامشتری خیارفسخ خواهدداشت . ماده 355 - اگرملکی بشرط داشتن مساحت معین
فروخته شده باشدوبعد معلوم شودکه کمترازآن مقداراست مشتری حق فسخ معامله
راخواهدداشت واگر معلوم شودکه بیشتراست بایع می تواندآن رافسخ کندمگراینکه
درهردوصورت طرفین به محاسبه زیاده یانقیصه تراضی نمایند. ماده 356 - هرچیزی که
برحسب عرف وعادت جزءیاتابع مبیع شمرده شودیا قرائن دلالت بردخول آن درمبیع
نمایدداخل دربیع ومتعلق به مشتری است اگرچه درعقدصریحاذکرنشده باشدواگرچه متعاملین
جاهل برعرف باشند. ماده 357 - هرچیزی که برحسب عرف وعادت جزءیاازتابع مبیع شمرده
نشودداخل دربیع نمی شودمگراینکه صریحادرعقدذکرشده باشد. ماده 358 - نظربه دوماده
فوق دربیع باغ ،اشجارودربیع خانه ممرومجری وهرچه ملصق به بناباشدبطوری که نتوان آن
رابدون خرابی نقل نمودمتعلق به مشتری می شودوبرعکس زراعت دربیع زمین ومیوه دربیع
درخت وحمل دربیع حیوان متعلق به مشتری نمی شودمگراینکه تصریح شده باشدیابرحسب عرف
از توابع شمرده شود. درهرحال طرفین عقدمی توانندبعکس ترتیب فوق تراضی کنند. ماده
359 - هرگاه دخول شیئی درمبیع عرفامشکوک باشدآن شیئی داخل در بیع نخواهدبودمگرآنکه
تصریح شده باشد. ماده 360 - هرچیزی که فروش آن مستقلاجایزاست استثناءآن ازمبیع نیز
جائزاست . ماده 361 - اگردربیع عین معین معلوم شودکه مبیع وجودنداشته بیع باطل است
. مبحث چهارم - درآثاربیع ماده 362 - آثاربیعی که صحیحاواقع شده باشدازقرارذیل است
: 1 - بمجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود . 2 - عقد بیع بایع
را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرارمیدهد. 3 - عقدبیع بایع رابه تسلیم
مبیع ملزم می نماید. 4 - عقدبیع مشتری رابه تادیه ثمن ملزم می کند. فقره اول -
درملکیت مبیع وثمن ماده 363 - درعقدبیع وجودخیارفسخ برای متبایعین یاوجوداجلی برای
تسلیم مبیع یاتادیه ثمن مانع انتقال نمی شودبنابراین اگرثمن یامبیع عین معین بوده
وقبل ازتسلیم آن احدمتعاملین مفلس شودطرف دیگرحق مطالبه آن عین راخواهدداشت . ماده
364 - دربیع خیاری مالکیت ازحین عقدبیع است نه ازتاریخ انقضاء خیارودربیعی که قبض
شرط صحت است مثل بیع صرف انتقال ازحین حصول شرط است نه ازحین وقوع بیع . ماده 365
- بیع فاسداثری درتملک ندارد. ماده 366 - هرگاه کسی به بیع فاسدمالی راقبض
کندبایدآن رابه صاحبش ردنمایدواگرتلف یاناقص شودضامن عین ومنافع آن خواهدبود. فقره
دوم - درتسلیم ماده 367 - تسلیم عبارتست ازدادن مبیع به تصرف مشتری به نحوی که
متمکن ازانحاءتصرفات وانتفاعات باشدوقبض عبارت است ازاستیلاء مشتری برمبیع . ماده
368 - تسلیم وقتی حاصل می شودکه مبیع تحت اختیارمشتری گذاشته شده باشداگرچه مشتری
آن راهنوزعملاتصرف نکرده باشد. ماده 369 - تسلیم به اختلاف مبیع به کیفیات مختلفه
است وبایدبه نحوی باشدکه عرفاآن راتسلیم گویند. ماده 370 - اگرطرفین معامله برای
تسلیم مبیع موعدی قرارداده باشند قدرت برتسلیم درآن موعدشرط است نه درزمان عقد.
ماده 371 - دربیعی که موقوف به اجازه مالک است قدرت برتسلیم در زمان اجازه
معتبراست . ماده 372 - اگرنسبت به بعض مبیع بایع قدرت برتسلیم داشته ونسبت به بعض
دیگرنداشته باشدبیع نسبت به بعض که قدرت برتسلیم داشته صحیح است و نسبت به بعض
دیگرباطل است . ماده 373 - اگرمبیع قبلادرتصرف مشتری بوده باشدمحتاج به قبض جدید
نیست وهمچنین است درثمن . ماده 374 - درحصول قبض اذن بایع شرط نیست ومشتری می
تواندمبیع را بدون اذن قبض کند. ماده 375 - مبیع بایددرمحلی تسلیم شودکه عقدبیع
درآنجاواقع شده است مگراینکه عرف وعادت مقتضی تسلیم درمحل دیگرباشدویادرضمن بیع
محل مخصوصی برای تسلیم معین شده باشد. ماده 376 - درصورت تاخیردرتسلیم مبیع یاثمن
ممتنع اجباربه تسلیم می شود. ماده 377 - هریک ازبایع ازمشتری حق داردازتسلیم مبیع
یاثمن خودداری کندتاطرف دیگرحاضربه تسلیم شودمگراینکه مبیع یاثمن موجل باشددراین
صورت هرکدام ازمبیع یاثمن که حال باشدبایدتسلیم شود. ماده 378 - اگربایع قبل
ازاخذثمن مبیع رابه میل خودتسلیم مشتری نماید حق استردادآنرانخواهدداشت مگربه موجب
فسخ درموردخیار. ماده 379 - اگرمشتری ملتزم شده باشدکه برای ثمن ضامن یارهن
بدهددرعمل به شرط نکندبایع حق فسخ خواهدداشت .واگربایع ملتزم شده باشدکه برای درک
مبیع ضامن بدهدوعمل به شرط نکندمشتری حق فسخ دارد. ماده 380 - درصورتی که مشتری
مفلس شودوعین مبیع نزداوموجودباشد بایع حق استردادآن راداردواگرمبیع هنوزتسلیم
نشده باشدمی تواندازتسلیم آن امتناع کند. ماده 381 - مخارج تسلیم مبیع ازقبیل اجرت
نقل آن به محل تسلیم ،اجرت شمردن ووزن کردن وغیره بعهده بایع است مخارج تسلیم ثمن
برعهده مشتری است . ماده 382 - هرگاه عرف عادت ازبابت مخارج معامله یامحل تسلیم
برخلاف ترتیبی باشدکه ذکرشده ویادرعقدبرخلاف آن شرط شده باشدبایدبرطبق متعارف
یامشروط درعقدرفتارشودوهمچنین متبایعین می توانندآن رابه تراضی تغییردهند. ماده
383 - تسلیم بایدشامل آن چیزی هم باشدکه اجزاءوتوابع مبیع شمرده می شود. ماده 384
- هرگاه درحال معامله مبیع ازحیث مقدارمعین بودودروقت تسلیم کمترازآن
مقداردرآیدمشتری حق داردکه بیع رافسخ کندیاقیمت موجود راباتادیه حصه ای ازثمن به
نسبت موجودقبول نمایدواگرمبیع زیادازمقدار معین باشدزیاده مال بایع است . ماده 385
- اگرمبیع ازقبیل خانه یافرش باشدکه تجزیه آن بدون ضررممکن نمی شودوبه شرط بودن
مقدارمعین فروخته شده ولی درحین تسلیم کمتریابیشتر درآیددرصورت اولی مشتری ودرصورت
دوم بایع حق فسخ خواهدداشت . ماده 386 - اگردرمورددوماده قبل معامله فسخ شودبایع
بایدعلاوه بر ثمن مخارج معامله ومصارف متعارف راکه مشتری نموده است بدهد. ماده 387
- اگرمبیع قبل ازتسلیم بدون تقصیرواهمال ازطرف بایع تلف شودبیع منفسخ وثمن بایدبه
مشتری مستردگرددمگراینکه بایع برای تسلیم به حاکم یاقائم مقام اورجوع نموده باشدکه
دراین صورت تلف ازمال مشتری خواهد بود. ماده 388 - اگرقبل ازتسلیم درمبیع نقصی
حاصل شودمشتری حق خواهدداشت که معامله رافسخ نماید. ماده 389 - اگردرمورددوماده
فوق تلف شدن مبیع یانقص آن ناشی ازعمل مشتری باشدمشتری حقی بربایع نداردوبایدثمن
راتادیه کند. فقره سوم - در ضمان درک ماده 390 - اگربعدازقبض ثمن مبیع
کلایاجزاءمستحق للغیردرآیدبایع ضامن است اگرچه تصریح به ضمان نشده باشد. ماده 391
- درصورت مستحق للغیربرآمدن کل یابعض ازمبیع بایع باید ثمن مبیع
رامستردداردودرصورت جهل مشتری بوجودفسادبایع بایدازعهده غرامات وارده برمشتری
نیزبرآید. ماده 392 - درموردماده قبل بایع بایدازعهده تمام ثمنی که اخذنموده است
نسبت به کل یابعض برآیداگرچه بعدازعقدبیع بعلتی ازعلل درمبیع کسرقیمتی حاصل شده
باشد. ماده 393 - راجع به زیادتی که ازعمل مشتری درمبیع حاصل شده باشد مقررات ماده
314مجری خواهدبود. فقره چهارم - درتادیه ثمن ماده 394 - مشتری بایدثمن
رادرموعدودرمحل وبرطبق شرائطی که درعقد بیع مقررشده است تادیه نماید. ماده 395 -
اگرمشتری ثمن رادرموعدمقررتادیه نکندبایع حق خواهد داشت که برطبق مقررات راجعه به
خیارتاخیرثمن معامله رافسخ یاازحاکم اجبارمشتری رابه تادیه ثمن بخواهد. مبحث پنجم
- درخیارات واحکام راجعه به آن