شرایط تحقق جرم انتقال مال غیر
- يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ب.ظ
- ۰ نظر
انتقال مال غیر
عنصر قانونی
ماده 1 قانون راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308 این ماده مقرر میدارد:
کسى که مال غیر را با علم به اینکه مال غیر است بهنحوى از انحاء عیناً یا منفعتاً بدون مجوز قانونى به دیگرى منتقل کند کلاهبردار محسوب و مطابق مادهٔ ۲۳۸ قانون مجازات عمومى محکوم مىشود و همچنین است انتقالگیرنده که در حین معامله عالم به عدم مالکیت انتقالدهنده باشد اگر مالک از وقوع معامله مطلع شده و تا یک ماه پس از حصول اطلاع اظهاریه براى ابلاغ به انتقالگیرنده و مطلع کردن او از مالکیت خود به ادارهٔ ثبت اسناد یا دفتر بدایت یا صلحیه یا یکى از دوایر دیگر دولتى تسلیم ننماید معاون مجرم محسوب خواهد شد. هریک از دوایر و دفاتر فوق مکلف هستند در مقابل اظهاریهٔ مالک رسید داده آن را بدون فوت وقت به طرف برسانند.09127045177
معاونت ذکر شده در این ماده بر خلاف اصول معاونت است.
در این ماده سه نفر تحت شرایطی مجرم تلقی میشوند:
الف) انتقال دهنده؛ ب) انتقال گیرنده؛ ج) مالک (به عنوان معاون جرم) البته هر سه تحت شرایطی.
الف) شرایط تحقق جرم نسبت به انتقالدهنده
ماده مذکور میگوید (هرکس)، پس از نظر مرتکب مطلق است.
1. موضوع این جرم باید مالیت داشته باشد. (مال) به صورت مطلق آمده و شامل مال منقول و غیرمنقول میشود؛
2. مال باید متعلق به دیگری باشد و انتقالدهنده باید بداند که مال متعلق به دیگری است. در عمل مصادیقی پیش میآید که احتمال میدهیم انتقالدهنده نمیدانسته که مال متعلق به غیر است؛ مثل اجاره به شرط تملک که ماهیت آن اجاره است؛ ولی اقساط پرداختی به عنوان جزئی از ثمن محسوب میشود و آخرین قسط که پرداخت میشود تملیک حاصل میشود؛ ولی تا قبل از آن تملیک حاصل نمیشود.
مسئله: شاکی شکایت میکند که ماشین را به صورت اجاره به شرط تملیک دادهام و قرارداد آن را ضمیمه کرده و مشتکیعنه قبل از پرداختِ آخرین قسط، آن را فروخته است؛ پس در اینجا انتقال مال غیر تحقق یافته است، حال اگر مشتکیعنه بگوید من فکر میکردم اتومبیل را به صورت قسطی خریدهام و مال خودم را فروختهام، اگر احراز شود که مشتکیعنه تفاوتی بین اجاره به شرط تملیک و بیع اقساطی قائل نبوده مشمول این ماده نمیشود.
نظریه مشورتی شماره 8300/7 مورخ 17/11/84: اجاره به شرط تملیک تا وقتی اقساط اجاره پرداخت نشده مملک نمیباشد و کماکان در مالکیت مالک قرار دارد؛ لذا فروش آن از ناحیه مستأجر مشمول مقررات انتقال مال غیر است.
قاضی باید تکتکِ شرایط را احراز کند تا بتواند قرار مجرمیت صادر کند و یکی از شرایطی که باید احراز شود این است که مشتکیعنه علم به تعلق مال به غیر داشته است؛ پس در موارد تردید نمیتوان قرار مجرمیت صادر کرد؛ ولی اصل بر علم فرد است؛ مگر اینکه قاضی علم به عدم علم پیدا کند یا نسبت به علم او تردید پیدا کند.
مسئله: (الف) ادعا میکند ماشینی به (ب) اجازه دادهاست که با آن کار کند و او آن را فروخته است. (ب) میگوید من ماشین را خریدهام و بیمهنامه و کارت خودرو و کارت سوخت ماشین را دارم؛ ولی قولنامه ندارد. و شاکی نیز مدعی است که ماشین را اجاره دادهاست و اجارهنامه و امانتنامه ندارم.
جواب: اگر ادعای مشتکیعنه مقرون به قرائن باشد قرار اناطه صادر میشود؛ با این بیان که اتخاذ تصمیم در مورد بِزه انتقال مال غیر متفرع بر این است که بیعی واقع شده است یا خیر (که امر حقوقی است). در اینجا مشتکیعنه باید دادخواست اثبات مالکیّت بدهد. با توجه به اینکه ماهیت قرار اناطه، اعدادی است و ماهوی نیست میتوان از آن عدول کرد.
نظریه شماره 4689/7 مورخ 16/10/82: قرار اناطه از قرارهای اعدادی است نه نهایی و لذا عدول از آن بلااشکال است به این معنی که اگر صادرکنندهِ قرار متوجه شود که اشتباه کرده و مورد از موارد اناطه نبوده است میتواند از آن عدول کند و رسیدگی را ادامه دهد.
سؤال: آیا انتقال مال مشاع، انتقال مال غیر است یا خیر؟
مثال 1: پنجنفر یک زمین دههزار متری را میخرند که همه مشاعاً در جزءجزء ملک شریک هستند.
مثال 2: منزلی متعلق به آقای (الف) است و فوت میکند و منزل منتقل به ورثه میشود، همه ورثه در جزءجزء این منزل شریک هستند.
انتقال مال مشاع به چند صورت است:
1. مالک مشاعی به میزان سهم خود مشاعاً (با قید اشاعه) انتقال دهد. در این فرض اعم از اینکه کل سهم خود را به یک نفر بفروشد یا تقسیم کند و به چند نفر به طور مشاعی بفروشد، انتقال مال غیر نیست؛
2. مالک مشاعی بیش از سهم خود بفروشد. در این فرض فروشنده به میزان اضافهتر از سهم خود با فرض وجود سوءنیت مرتکب فروش مال غیر شده است (مطلقا)؛
3. مالک مشاعی به میزان سهم خود به صورت معین بفروشد.
این فرض به چند نحو است:
الف) تقسیمنامه بین همه شرکاء وجود دارد. در مثال 1 همه شرکاء زمین را به 50 قسمت تقسیم میکنند و مشخص میکنند که کدام قطعه متعلق به چه کسی است، که در این صورت انتقال مال غیر نیست (این کار باعث میشود که زمین از مشاعی بودن شرعی خارج شود؛ ولی در سند تفکیک نشده است. چنانچه براساس تقسمنامه و منطبق با آن بفروشد انتقال مال غیر نیست؛
ب) تقسیمنامه وجود ندارد. در این فرض چون همه شرکاء در جزء مال شریک هستند فروش مال غیر تحقق یافته است؛
ج) تقسیمنامه بین شرکاء وجود دارد؛ مثلاً (الف) پنجهزار متر از زمین خود را مشاعاً به (ب) میفروشد و پنجهزار متر دیگر آن را مشاعاً به صورت مشاعی به پنجنفر میفروشد، و این پنجنفر خودشان در نصف زمین تقسیمنامه درست میکنند و براساس آن به میزان سهم خود زمین را میفروشند با توجه به اینکه تقسیمنامه زمانی مجوز فروشِ معین است که براساس رضایت همه شرکاء باشد پس این چند نفر مرتکب فروش مال غیر شدهاند.
در مثال 2 نیز به همین صورت است.
4. مالک مشاعی بدون مجوز قانونی فروخته باشد.
مجوز قانونی ممکن است: الف) رضایت صاحب ملک؛ ب) وکالت از جانب صاحب ملک؛ ج) قیم؛ د) بنگاهداری است که از طرف مالک میفروشد و ...
گاهی اوقات اختلاف بوجود میآید؛ یعنی شاکی تحت عنوانِ انتقال مال غیر شکایت میکند و فروشنده میگوید با اجازه مالک فروختهام. در اینجا بار اثبات به عهده مدعیِ اجازه است که از اوضاع و احوال پرونده هم میتوان واقعیت را کشف کرد.
مثال: خانمی از شوهرش به عنوان انتقال مال غیر شکایت کرده که منزل مشترک را یک سال رهن کامل داده و رهن را فقط خودش استفاده کرده است. پس از بررسیِ پرونده میبینیم، هر چند منزل مشترک بوده و اسم شوهر فقط در اجارهنامه بوده، با توجه به گذشت زمانِ طولانی مشخص میشود که خانم، به اجاره، رضایت داشته است؛ لذا به لحاظ فقدان وصف جزایی قرار منع تعقیب صادر میشود.
نکته: مادامی که مال منتقل نشده جرم واقع نشده است.
اجازه تصرفِ مالِ غیر به دیگری، مشمول این ماده نمیشود؛ مثلاً با وجود همه شرایط به فردی اجازه بدهد که در ملک موقتاً ساکن شوند، هر چند که ممکن است تحت عنوان خیانت در امانت قرار گیرد.
مجازات
در خصوص مجازات این جرم باید گفت: قانون مجازات عمومی در حال حاضر نسخ شده است و طبعاً ماده 238 این قانون که مجازات این جرم را مشخص میکرد هم منسوخ شده است و با توجه به رأی وحدت رویه شماره 594 مورخ 1/9/73 [1]فردی که مرتکب این جرم میشود به مجازات ماده 1 ق. تشدید ... محکوم میشود و تمام آثار کلاهبرداری و تبصرههای ماده مذکور در این عنوان مجرمانه نیز پیاده میشود.
سوال: در این ماده گفته شده (... کلاهبرداری محسوب و ...) آیا منظور الحاق موضوعی است یا الحاق حکمی؟
منشاء شبهه: به طور کلی قانونگذار وقتی مجازات جرمی را در خودِ آن ماده بیان نمیکند و به یک جرم دیگر ارجاع میدهد به چند صورت است:
الف) گاهی میگوید (فلان عمل فلان جرم محسوب میشود) که الحاق موضوعی است؛
ب) گاهی میگوید (مرتکبِ فلان عمل به مجازات فلان جرم محکوم میشود) مثل ماده 593 ق.ما یا ماده 10 ق.چ که در این موارد الحاق، حکمی است؛
ج) گاهی مثل ماده مذکور هر دو مورد گفته شده است (فلان عمل فلان جرم محسوب و به مجازات فلان جرم محکوم میشود) که سوال مذکور پیش میآید.
ثمره: اگر الحاق، حکمی باشد فقط مجازات مترتب میشود؛ ولی سایر موارد مثل شروع به جرم، یا تعیین تکلیف در مورد بازداشت موقت و ... بر آن مترتب نمیشود؛ بخلاف الحاق موضوعی که همه آثار آن مترتب میشود.
جواب: نظر اول: الحاق موضوعی است؛ زیرا صریحاً گفته: کلاهبردار محسوب میشود. و قسمت آخر قید توضیحی است و اگر هم بیان نمیشد تأثیری نداشت.
مؤید این نظر این است که در انتقال مال غیر جعل عنوان توسط انتقالدهنده صورت گرفته است.
نظر دوم: الحاق حکمی است. درست است که ظاهر ماده الحاق موضوعی است؛ ولی منظور همان الحاق حکمی است؛ زیرا یکی از شرایط کلاهبرداری اغفالِ مالباخته است؛ حال آنکه انتقال مال غیر، متقوم به اغفال مالباخته نیست. اداره حقوقی الحاق را الحاق موضوعی میداند؛ ولی رویه الحاق را حکمی میداند و موافق تفسیر مضیق نیز میباشد.
ماده ۸ قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر - کسانى که معاملات تقلبى مذکوره در مواد فوق را بهوسیله اسناد رسمى نموده یا بنمایند جاعل در اسناد رسمى محسوب و مطابق قوانین مربوط به این موضوع مجازات خواهند شد.
سؤال: منظور از (کسانی) انتقالدهنده است یا دفاتر اسناد رسمی؟
جواب: مراد دفاتر اسناد رسمی است؛ زیرا، اولاً، اگر مراد انتقالدهنده باشد لازم میآید که انتقالِ با سند رسمی مجازاتش کمتر از انتقال با سند عادی باشد؛ ثانیاً، ماده 1 این قانون اطلاق دارد و شامل انتقال با سند رسمی و عادی و حتی انتقال بدون سند هم میشود؛ ثالثاً، ویرگولی که بعد از (اسناد) آمده است از نظر ادبی مثبِت ادعا است؛ رابعاً، رسمی کردن و رسمی نکردن طبق قانون مدنی مربوط به مأمور دولت و در حیطه وظایف او میشود و اصلاً به دست شخص عادی نیست؛ خامساً، عین این عبارت در ماده 100 ق.ث و مربوط به دفاتر اسناد رسمی آمده است.
سؤال: تفاوت انتقال مال غیر با معامله فضولی چیست؟
وجه اشتراک: در هر دو مال غیر را با علم به اینکه مال غیر است منتقل میکند.
جواب: در انتقال مال غیر انتقالدهنده از جانب خودش میفروشد که پول را هم خودش بردارد و طبعاً سوءنیت دارد؛ اما در معامله فضولی از جانب مالک میفروشد و ثمن را هم برای او نگهمیدارد و چه بسا مصلحت مالک را هم در نظر میگیرد.
پروندههای انتقال مال غیر
این پروندهها اکثراً یا در رابطه با خودرو است یا ملک.
پروندههای مربوط به خودرو در دو قالب است:
اول) متصرفِ خودرو شکایت میکند که فروشنده مال غیر را به من فروخته است. که باید چند سؤال از او پرسیده شود:
1. چه دلیلی دارید که خودرو را خریدهاید؟
2. ماشین را تحویل گرفتهاید؟
3. آیا ماشین مدعی دارد؟
که اکثراً میگویند کسی مدعی آن نیست و مشخص میشود هدف و انگیزه شاکی الزام به تنظیم سند است. با توجه به اینکه خودرو مذکور مدعی ندارد و در اختیار شاکی است و صِرف عدم انتقال سند مثبت انتقال مال غیر نیست.
اگر بگوید مدعی دارد باید او را معرفی کند چون در انتقال مال غیر، این غیر حتماً باید مشخص شود.
دوم) پروندههایی که غیرِ متصرف شکایت میکند و میگوید مال مرا به دیگری فروختهاند. این سؤالات از شاکی پرسیده میشود:
1. دلیل مالکیت خود را ارئه کنید؛
2. خودرو شما چرا در تصرفِ غیر بوده است؟ اگر بگوید به او امانت دادهام، میپرسیم:
3. اجارهنامه یا امانتنامه دارید؟
4. مدت اجاره شما به پایان رسیده است یا خیر؟
5. در چه مکانی خودرو را فروخته است؟
دستورات در انتقال خودروی غیر
شکوائیه به کلانتری اعاده میگردد تا:
1. دلایل شاکی بر مالکیت خودرو اخذ و ضمیمه گردد؛
2. چنانچه شاکی دلایلی بر امانی بودن (اجاره دادن) دارد رونوشت آنها ضمیمه شود و چنانچه شهودی دارد از شهود او تحقیق شود؛
3. با همکاری شاکی، مشتکیعنه احضار و در خصوص موضوع از وی تحقیق شود.
پس از بازگشت پرونده از کلانتری:
الف) دلایل مالکیت یا امانی بودن یا غیره وجود دارد و متهم هم متواری است: قرار مجرمیت صادر میشود؛
ب) دلایل مالکیت وجود دارد؛ ولی مشتکیعنه میگوید خریدهام و هیچ کدام دلیلی ندارند یا شاکی امانتنامه دارد و مشتکیعنه مدعی میشود که من ماشین را خریدم و فروشنده به من گفت چون بیع قطعی است باید امانتنامه را امضاء کنی: در این صورت اختلاف در مالکیت پیش میآید و قرار اناطه صادر میشود؛ چون اتخاذ تصمیم در خصوص موضوع منوط به این است که بیعی واقع شده است یا خیر که امر حقوقی است.
سؤال: اگر فردی مرتکب انتقال مال امانی شد، خیانت در امانت است یا انتقال مال غیر یا هر دو و در این صورت تعدد، تعدد مادی است یا معنوی؟
اداره حقوقی در نظریه شماره 6152/7 مورخ 29/8/84 میگوید: چنانچه مال امانی قبل از مطالبه و درخواستِ استرداد از سوی مالک به فروش رسیده باشد، تنها بزه انتقال مال غیر محقق شده است؛ ولی در صورت مطالبهِ مال امانی از سوی مالک و عدم استرداد و فروش از سوی امین، بزهِ خیانت در امانت و فروش مال غیر محقق و چون فعل واحد دارای عناوین متعدد میباشد مجازات اشد اعمال میشود.
جواب: در تعریف خیانت در امانت صِرف اینکه بنا بر استرداد باشد خیانت در امانت محقق میشود و برای تحقق آن مطالبهِ مال لازم نیست؛ بنابراین اعم از اینکه مالک مطالبه کرده باشد یا خیر، عمل واحد مشمول دو عنوان میشود؛ لذا تعدد، معنوی است.
برخی پروندههای انتقال مال غیر در مورد ملک است:
اول) شاکی شکایت میکند که مال غیر را به من فروختهاند که در این صورت از او پرسیده میشود:
1. چه دلیلی بر خرید دارید؟
2. از کجا متوجه شدید که مال غیر بوده؟
3. فروشنده با چه مدرکی این ملک را به شما فروخت؟
4. زمین را چند خریدهاید و چه مقدار از مبلغ را پرداخت کردهاید؟ (چون مرتکب کلاهبرداری به مالِ گرفته شده مجازات میشود نه به مبلغ بیع)؛
5. آدرس دقیق مشتکیعنه و مالک را بیان کنید؟
دستورات در انتقال ملک غیر
1. وضعیت ثبتی ملک، استعلام و مشخصات و آدرس آخرین مالک اعلام گردد؛
2. رونوشت مدارک شاکی اخذ و ضمیمه گردد؛
3. با همکاری شاکی، مدعی مالکیت شناسایی و در خصوص نحوه مالکیت از وی تحقیق شود و رونوشت مدارک دال بر مالکیتِ وی نیز ضمیمه گردد؛
4. در صورت وجود مدعی و ارائه مدارک مالکیت انتقالدهنده به اتهام انتقال مال غیر احضار و در خصوص موضوع از وی تحقیق و به نحو قابل دسترس آزاد باشد؛
5. چنانچه انتقالدهنده نیز مدارکی دال بر خرید زمین از ایادی دیگر ارائه نماید و مدارک مالکیت نیز سند عادی باشد سلسله ایادیِ هر کدام تا وصول به مالک ثبتی بررسی و هر یک از افرادی که ید قبلی خود را معرفی ننماید به نحو قابل دسترس باشد. (اگر پیچیده بود به کارشناس داده میشود)
نمونه قرار کارشناسی
پرونده به مرجع انتظامی ارسال تا با توجه به اینکه موضوع نیاز به کارشناسی دارد آقای ... به عنوان کارشناس انتخاب تا پس از پرداخت هزینه کارشناسی به مبلغ ... ریال که به عهده ... میباشد ضمن بازدید از محل، با ملاحظه پرونده و استماع اظهارات طرفین و بررسی اسناد و مدارک متهم و ایادی سابق او و نیز اسناد و مدارک مدعیِ مالکیت و ایادی سابق او اظهارنظر نماید که آیا انتقال مال غیری انجام شده است یا خیر و اگر انجام شده، توسط چه کسی بوده است.
دوم) برخی از پروندهها به این صورت است که شاکی شکایت میکند که ملک مرا فروختهاند، که از او پرسیده میشود:
1. دلایل مالکیت شما چیست؟
2. چه کسی ملک شما را فروخته است، آدرس و مشخصات او چیست؟
3. چه موقع مطلع شدید که ملک شما را فروختهاند؟
4. اظهارنامهای فرستادهاید یا خیر؟
دستورات
1. وضعیت ثبتی ملک استعلام شود؛
2. رونوشت مدارک مالکیت شاکی اخذ و ضمیمه شود؛
3. با همکاری شاکی، خریدار شناسایی و رونوشت مدارک خرید اخذ و ضمیمه شود (چون شاکی مدعی است مال او را فروختهاند و ابتدا باید انتقال مال غیر ثابت شود)؛
4. در صورت ارائه دلایلِ مالکیت توسط شاکی و ثابت شدن انتقال، انتقالدهنده (مشتکیعنه) به اتهام انتقالِ مال غیر احضار و در خصوص موضوع از وی تحقیق و مستندات انتقال خود را ارائه نماید و به نحو قابل دسترس باشد.
در این صورت مشتکیعنه:
الف) متواری است یا مدارکِ قابل قبولی ندارد که در این صورت قرار مجرمیت صادر میشود؛
ب) مدارک قابل قبول دارد و ید قبلی خود را معرفی میکند که اگر:
1. مشتکیعنه قولنامه داشت و شاکی سند رسمی داشت، در این صورت بعضی میفرمایند: به دلیل عدم احراز سوءنیت قرار منع تعقیب صادر میشود؛ ولی نظر صحیح این است که باید سلسله ایادی کانال مشتکیعنه بررسی شود؛ چون شاکی سند رسمی دارد و نیاز به بررسی نیست؛
2. مشتکیعنه و شاکی هر دو سند عادی دارند که سه نظر وجود دارد:
اول) صدور قرار منع تعقیب؛
دوم) صدور قرار اناطه چون اختلاف در مالکیت است؛
سوم) بررسی سلسله ایادی از دو کانال.
در اینجا چون بررسی موضوع منوط به امر حقوقی نیست و اصل انتقال ثابت است، باید تحقیقات صورت گیرد و صدور قرار اناطه اشتباه است.
[1] - رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور شماره: 594 مورخ 1/9/1373
نظر به این که ماده 1 قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308، انتقالدهندگان مال غیر را کلاهبردار محسوب کرده و مجازات کلاهبرداری رادر تاریخ تصویب آن قانون ماده 238 قانون مجازات عمومی معین نموده بود و با تصویب قانون تعزیرات اسلامی مصوب 1362 ماده 116 قانون تعزیرات از حیث تعیین مجازات کلاهبردار جایگزین قانون سابق و سپس طبق ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس وکلاهبرداری مصوب 1367 مجازات کلاهبرداری تشدید و برابر ماده 8 همان قانون کلیه مقررات مغایر با قانون مزبور لغو گردیده است؛ لذا جرائمی که بهموجب قانون، کلاهبرداری محسوب شود از حیث تعیین کیفر مشمول قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367بوده و ...